تکنیکهای بسیار متفاوتی برای متقاعد کردن مشتریان به خرید وجود دارد. ما هم در یکی از مطالب قبلی خود به بررسی تعدادی از این راهکارها پرداختیم (ده روش موثر برای مجاب کردن مشتری به خرید). اما شاید سادهترین و موثرترین تکنیکی که برای بدست آوردن مشتریان بیشتر وجود دارد، تکنیکی به نام “اما شما آزاد هستید” باشد. نتایج 42 تحقیق مختلف روانشناسی (بر روی 22,000 نفر) نشان میدهد که این تکنیک میتواند شانس اینکه از مشتری خود پاسخ مثبت بشنوید را دو برابر کند. کافی است به خواندن ادامه دهید تا بفهمید این تکنیک دقیقاً چگونه کار میکند. البته تنها در صورتی که تمایل دارید.
متوجه شدید که الان چه کاری کردم؟ بله، از تکنیک “اما شما آزاد هستید” بر روی شما استفاده کردم. اگر بخواهیم این تکنیک را خیلی ساده توضیح دهیم: ابتدا شما درخواستی میکنید، سپس حق انتخاب داشتن مخاطب خود را به رسمیّت میشناسید. به این ترتیب آزادی عمل داشتن مخاطب شما باری دیگر تائید میشود و شما به صورت غیر مستقیم به مخاطب خود میگویید که به هیچ وجه حق او برای جواب منفی دادن را تهدید نمیکنید. حتماً فیلم ماتریکس را دیدهاید. اگر به خاطر داشته باشید، این فیلم نیز دربارۀ مفهومی مشابه صحبت میکرد. کافی است به آدمها حق انتخاب (یا شاید بگوییم توهم حق انتخاب) بدهید تا کاری که شما میخواهید را انجام دهند. یعنی به آنها بگویید که چه تصمیمی به نفعشان است، اما همچنان تصمیم را به عهدۀ خود آنها بگذارید.
کلماتی که برای رساندن آزادی مخاطب استفاده میکنید چندان مهم نیستند. بر اساس یک تحلیل روانشناسی که امسال توسط کریستوفر کارپنتر چاپ شد، شما میتوانید به انتهای درخواست خود هر یک از دو عبارت “اما به وضوح لزومی به اینکار نیست” یا “اما شما آزاد هستید” را اضافه کنید و هر دو به یک اندازه موثر خواهند بود – به خصوص وقتی که اینکار را به صورت رو در رو و کلامی انجام دهید.
حالا که تکنیکی به این باحالی را یاد گرفتیم؛ میخواهیم به شمایی که تصمیم گرفتید کسب و کار اینترنتی راه بیاندازید، پیشنهادی بدهیم. راه و روش بازاریابی آنلاین یک مبحث خیلی مفصل، اما ساده است. یعنی کافی است برایش برنامه ریزی کنید و روشهایش را بلد باشید. ما مثل همیشه در این مسیر کنارتان هستیم، پس پبشنهاد میدهیم حتما سری به دوره فروش اینترنتی ما بزنید.
دنبال یه کار پر درآمد از اینترنتی؟
برای مشاوره رایگان، همین الان با ما تماس بگیرید.
البته فکر میکنم واضح باشد که نباید همیشه از این تکنیک استفاده کنید، چرا که ممکن است اینطور به نظر برسد که شما دچار اختلال روانی شدهاید (هی عزیزم، می تونی آشغالهارو بیرون ببری؟ البته تو آزاد هستی که بگی نه!) اما وقتی بحث بر سر تصمیمهای مهم باشد، به رسمیت شناختن قابلیت فرد مقابل در تصمیمگیری میتواند حس قدرت بیشتری به او بدهد (و در نهایت او در جهتی که شما میخواهید حرکت خواهد کرد). من شخصاً متوجه شدهام که این کار حتی بروی بچههای سرتق هم جواب میدهد. پس قدرت آن را دست کم نگیرید.
در نهایت اگر دوست دارید بیشتر در مورد انتخاب و تاثیر آن بروی مشتریان بدانید، پیشنهاد میکنم مطلب دیگر ما در زمینه روانشناسی فروش را مطالعه کنید. منتظر نظرات شما در مورد حق انتخاب کاربر و تاثیر آن بروی بازاریابی دیجیتال یک برند هستیم.