تفکر ناب، چیزی است که هر مدیری در هر مجموعهای به آن نیاز دارد. پیاده سازی این طرز تفکر و رفتار بر اساس آن، میتواند با استفاده از حدااقل منابع، بیشترین ارزش افزوده را برای سازمان شما به همراه داشته باشد.
اگر شما هم نمیدانید تفکر ناب چیست، این مطلب را تا انتها بخوانید تا به طور کامل با این طرز تفکر و اصول آن آشنا شوید.
تفکر ناب چیست؟
تفکر ناب (Lean Thinking)، یک چارچوب تحول آفرین با هدف ارائه راهکارهای جدید برای فکر کردن در مورد چگونگی سازماندهی فعالیتهای انسانی جهت ارائه مزایای بیشتر و ایجاد ارزش برای افراد به همراه به حداقل رساندن و حذف اتلافها و زوائد است.
بر اساس این نگرش، سازمان، مجموعهای از فرآیندها با هدف خلق ارزش برای مشتری است. ایجاد ارزش برای مشتری نیز، مستلزم خلق ارزش در خود سازمان است. سازمانی که قصد دارد این رویکرد را دنبال کند، ابتدا باید به حوزه سیگماها وارد شود و سپس تا رسیدن به سطح شش سیگما (Six Sigma) مراحل بهبود فرآیند را ادامه دهد. اینجاست که مفهوم تفکر ناب متولد میشود و بر روی حذف اتلافها و ایجاد ارزش در سازمان تمرکز میکند. سازمان باید با ارزش آفرینی و کاهش هزینههای اتلاف در مسیر بهبود مستمر قرار گیرد. به بیان دیگر، افزایش نرخ سیگما یعنی کاهش نرخ اتلاف.
مفهوم اصلی Lean Thinking در حذف اتلافها و خلق ارزش در سازمان ریشه دارد.
اما در پاسخ به سوال تفکر ناب چیست، خیلی ساده میتوانیم بگوییم تفکر ناب، یک روش مدیریتی با هدف بهبود سازمان، به دست آوردن سود و از بین بردن موارد زائد است. سازمانی که با این شیوه مدیریت شود، سعی میکند با یک فرآیند تولید ناب با حداقل اتلاف، محصولی با ارزش به مشتری ارائه دهد.
طبیعتا وقتی شما کارمندان خود به گونهای آموزش دهید که سعی کنند در غالب یک کار تیمی هماهنگ، زائد و اتلافها را بشناسند و آنها از بین ببرند، میتوانید منتظر یک محصول با ارزش و با هزینه تمام شده کمتر باشید.
یکی از معروفتین سازمانهایی که از این تفکر استفاده کرده است، شرکت تویوتا است.
پایههای اصلی تفکر ناب چیست؟
ستونهای اصلی این طرز تفکر، شرایط لازم برای توسعه آن را فراهم میکند. این پایهها عبارتند از: بهبود مستمر و احترام به مشتریان.
هنگامی که افراد طرز تفکر خود را بر اساس پیشرفت و احترام مستمر تنظیم میکنند، میتوانند تصمیمات و استراتژیهای تجاری بهتر و موثرتری را تدوین و اجرا کنند تا در نهایت سیستمهای سازندهتری برای سازمان ایجاد شود.
بهبود مستمر
بهبود مستمر، پیگیری فعال جهت شناسایی فرصتها به همراه اجرای ابتکاراتی است که کار را به سمت بهتر شدن تغییر میدهد. عملیات بهبود مداوم، کارکنان را قادر میسازد تا اثر فعالیتها را در عملیات تجاری خود مشاهده کنند. این موضوع، به آنها امکان میدهد تا بهرهوری تیم را افزایش داده و ارزش را سریعتر به مشتریان نهایی ارائه دهند.
احترام به مشتریان
وقتی کارکنان سازمان برای ارتباط با مشتریان زمان کافی در نظر میگیرند و بهبود خدمات و محصولات را بر اساس نیاز و نظر آنها انجام میدهند، میتوانند مطمئن باشند که بر اساس سیستم احترام به مشتریان رفتار میکنند.
علاوه بر این، در یک سازمان ناب، رهبران برای انجام کارها به افراد خود اعتماد کرده و به آنها استقلال رفتاری میدهند. این اطمینان و نگرش یکسان در بین تمامی کارکنان، محرکی برای ایجاد حس احترام نسبت به مشتریان است.
ویژگیهای تفکر ناب چیست؟
برای تغییر سازمان به سمت تفکر ناب باید 3 ویژگی اصلی آن را مورد توجه قرار دهید.:
هدف
سازمان برای دستیابی به هدف خود، چه خدماتی به مشتریان ارائه میدهد و کدام دسته از نیازهای آنها را برطرف میکند؟
فرآیند
ارزیابی سازمان در اجرای این تفکر باید چگونه باشد تا از اجرای درست هر مرحله مطمئن شود؟
افراد
یک سازمان چطور باید مطمئن شود که در هر فرآیند به طور مداوم افرادی تمام مجموعه را برای رسیدن به اهداف تجاری و پیاده سازی تفکر ناب، در مسیر درست هدایت میکنند؟ در واقع همیشه باید افرادی باشند که پیشروی درست سازمان در مسیر تفکر ناب را بررسی کنند.
اصول تفکر ناب چیست؟
تفکر ناب یا Lean Thinking، پنج اصل اساسی دارد. هر سازمان با به کارگیری این اصول میتواند به درستی این تفکر را در سازمان پیاده سازی و به نتایج مطلوب دست پیدا کند. در ادامه به بررسی این 5 اصل میپردازیم.
اصل اول: تعیین ارزش (Value)
شروع پیاده سازی تفکر ناب، با تعیین ارزش است. تنها مصرف کننده نهایی میتواند ارزش را تعریف کند. «ارزش»، زمانی معنی پیدا میکند که در چارچوب یک محصول معین بیان شود، محصولی که نیازها و انتظارات مصرف کننده را با هزینه معین و در زمان معین برآورده میکند.
در واقع، تولید کنندگان ارزش آفرینی میکنند و مصرف کنندگان آن را به رسمیت میشناسند. هر سازمان باید محصولات خود را طوری تعریف کند که هم بر اساس نیاز سنجی دقیق از مشتری انجام شود و هم در فرآیند تولید، قیمت محصول کاهش پیدا کند.
در این طرز تفکر، دغدغه اصلی مدیران تجاری، کاهش هزینه تولید و اعمال آن بر قیمت نهایی محصول است تا در نهایت، منابع کمتری مصرف شود. علاوه بر این، بازنگری مستمر ارزش محصولات، یکی از مهمترین وظایف سازمانها به شمار میرود.
اصل دوم: شناسایی جریان ارزش (Value Stream)
جریان ارزش همان فرآیند تولید محصولات است. طبق این اصل، تمامی فرآیندهای درگیر در تولید محصولات، بررسی شده و سعی میکنند حجم اتلاف منابع را کاهش دهند.
به منظور کاهش هزینههای اضافی، لازم است فعالیتهایی که باعث هدر رفتن و اتلاف (Muda) ارزش محصولات شدهاند، شناسایی و به طور کامل حذف شوند.
در طول شناسایی جریان ارزش، 3 نوع فعالیت صورت میگیرد که عبارتند از:
فعالیتهایی که به طور واضح و آشکار ارزش آفرین هستند.
فعالیتهایی که ارزش آفرین نیستند، اما به دلیل دانش فنی موجود و داراییهای تولیدی، اجتناب ناپذیرند. (Muda نوع اول)
بسیاری از فعالیتهای اضافی که هیچ نوع ارزش آفرینی نمیکنند و فورا باید حذف شوند. (Muda نوع دوم)
به خاطر داشته باشید که پس از تفکیک و طبقه بندی فعالیتها، میتوانید Mudaهای نوع دوم را فورا حذف کنید تا راحتتر بتوانید به Mudaهای نوع اول که ارزش آفرین نیستند، رسیدگی کنید.
اصل سوم: ایجاد حرکت بدون وقفه (Flow)
حالا که فرآیند تعیین ارزش حذف هزینههای اضافی انجام شد، باید با تولید کالاها و خدمات، در راستای ارزش آفرینی حرکت کنید. در این مرحله تمامی فرآیندهای قبلی نیز به صورت همزمان مورد توجه قرار میگیرند تا انحراف از اصول اتفاق نیفتد.
به طور خلاصه این مرحله عبارت است از: انجام وظایف به صورت پیش رونده، در طول جریان ارزش، به صورتی که یک محصول بدون ضایعات، بدون توقف و بدون پسروی به دست خریدار برسد.
برای طی کردن این مراحل 3 گام وجود دارد:
گام اول: بر هدف واقعیتان توجه و تمرکز کنید. تمرکز بر یک طرح معین، تمرکز بر یک سفارش معین و توجه به فرآیند تولید محصولات از ابتدا تا انتها.
گام دوم: مرزهای سنتی موجود میان مشاغل، مسیرهای شغلی و کارکردهای آنها را نادیده بگیرید تا بنگاه اقتصادی ناب تشکیل شود. به این ترتیب میتوانید همه موانع موجود بر سر راه حرکت پیوسته محصولات را از میان بردارید.
گام سوم: برای اینکه در فرآیند تولید محصولات، هر گونه پس روی و وقفه را از بین ببرید، لازم است فعالیتها، وظایف و تجهیزات را مورد تجدید نظر و بازبینی قرار دهید. به این ترتیب، طراحی، سفارش و تولید محصولات به صورت پیوسته پیش میرود.
اصل چهارم: ایجاد سیستم کششی (Pull)
کشش، یعنی سازمانها در صورتی به تولید کالاها و خدمات میپردازند که در آن سوی فرآیند، مشتریان این محصولات را تقاضا کرده باشند. در واقع لازم است سازمانها به صورت کاملا دقیق و واقع بینانه نیاز سنجی کرده و مجددا مراحل قبل را طی کنند تا کالا یا خدمات نهایی به دست مشتری برسد.
به عنوان مثال، ابتدا باید به سراغ یک مشتری واقعی بروید که یک محصول واقعی را میخواهد. سپس به عقب برگردید و تمام مراحلی که باید طی شود تا محصول مورد نظر به دست مشتری برسد را بررسی کنید.
اصل پنجم: کمال (Perfection)
کمال همان هدف نهایی تفکر ناب در سازمان است. وقتی سازمانها به تعیین درست ارزش، شناسایی کل جریان ارزش، ایجاد گامهای ارزش آفرین برای ایجاد حرکت پیوسته و اصل تقاضای مشتری دست پیدا میکنند، زمان پرداختن به اصل پنجم یعنی رسیدن به کمال است. «کمال»، حذف کامل Muda هاست تا تمامی فعالیتهایی که در طی جریان ارزش انجام میشوند، ارزش آفرین باشند.
به طور خلاصه5 اصل تفکر ناب، به شرح زیر است:
- مقدار مورد نظر مشتریان را مشخص کنید.
- جریان را ترسیم کرده و آن دسته از مراحل را که ارزش ایجاد نمیکنند، مشخص کنید.
- از طریق مراحل ارزش افزوده، یک جریان روان ایجاد کنید.
- بین مراحل کشش ایجاد کنید.
- به دنبال کمال باشید تا تعداد مراحل و زمان ارائه خدمات و محصولات به حداقل برسد.
تفکر ناب چگونه عمل میکند؟
اکنون میدانیم تفکر ناب چیست و چه اصولی دارد. در این بخش با نحوه عملکرد آن آشنا میشویم. تفکر ناب، تمرکز سازمان را از بهینه سازی جداگانه تکنولوژی، داراییها و بخشهای هم راستا به بهینه سازی جریان محصولات و خدمات تغییر میدهد. یعنی ارزشها از بخش دارایی و فناوری به سمت بخش مشتریان جریان پیدا میکند.
کاهش و از بین بردن اتلاف انرژی در جریان ارزش، فرآیندی را شکل میدهد که بر اساس آن میتوانید با تلاش کمتر، فضای کمتر، زمان کمتر و سرمایه کمتر، محصولات را تهیه کرده و به دست مشتریان برسانید. نکته مهم این جریان، کاهش چشمگیر هزینهها و مدیریت بهتر اطلاعات است.
بنابراین، تفکر ناب باعث میشود سازمانها قادر به پاسخگویی بهتر و سریعتر باشند، محصولات و خدمات خود را با توجه به نیازهای مشتریان تغیر دهند، محصولات متنوع تولید کنند و در نهایت محصولات و خدمات خود با هزینه تولید بسیار پایینتر و نقایص کمتر به مشتریان ارائه دهند.
.
و در انتها…
در این مطلب ضمن پاسخ به سوال تفکر ناب چیست، ویژگیها، اصول و نحوه عملکرد آن را نیز بیان کردیم. اکنون میدانیم این طرز تفکر به سازمانها کمک میکند تا برای ایجاد تغییرات پایدار تلاش کرده و با ایجاد جریانهای تجاری کارآمد، محصولات و خدمات مورد نیاز مشتریان را تامین کنند.
مهمتر از همه اینکه، تفکر ناب، طرز فکر یک کسب و کار را تغییر میدهد. همان طور که گفتیم، این طرز فکر بر بهبود مستمر و احترام به مردم متمرکز است تا ارزش خود را نشان دهد. از آنجا که نهادینه شدن این تفکر با نوع نگرش و ارزشهای حاکم بر سازمان و کارکنان آن ارتباط عمیقی دارد، سازمانها باید بستر مناسب جهت نهادینه شدن تفکر ناب در کلیه سطوح را مهیا کنند.