درست یادم نیست کلاس چهارم بود، کلاس پنجم بود یا شاید هم سوم که سیستم گردش خون و طرز کار قلب را یاد گرفتیم. آنموقع بود که تازه فهمیدیم هر رفتی، آمدی دارد! یعنی اینکه اگر خون از قلب بهسمت اندامها سرازیر میشود، از آنطرف هم باید مجدد برگردد تا قلب بتواند همچنان روی پا بماند و به کارش ادامه دهد. داستان بیزینسها هم به همینصورت است، کسبوکارها سرمایهگذاری میکنند، پول خرج میکنند تا از آنطرف بازگشت سرمایه داشته باشند و به این شکل چرخشان بچرخد و زنده بمانند.
حالا این سرمایه قرار است از کجا برگردد؟
در علوم تجربی که از رگها (دقیقترش بگم از سیاهرگها) برمیگشت اما در علم بازاریابی ما به آن اصطلاحاً کانال ( (marketing channel میگوییم. کار دیجیتال مارکتر شناسایی همین کانالهاست؛ اینکه بگردد این کانالها را پیدا کند، تست کند و در نهایت اگر رگی درست کار نمیکردد بزند آن را مسدود کند و خلاص.
حالا در ادامه بیشتر راجعبه وظایف دیجیتال مارکتر و مهارتهایی که باید بلد باشد صحبت میکنیم؛ فقط اجازه بدهید قبل از آن یک چیزی را بگویم؛ این مطلب در اصل برای کسانی نوشته شده که میخواهند در آینده دیجیتال مارکتر شوند و الان بهدنبال نقشه راه میگردند. پس اگر شما هم قصد دارید بهعنوان کارشناس دیجیتال مارکتینگ جایی مشغول به کار شوید و هنوز خیلی درباره چرایی و چیستی این حوزه نمیدانید، بهتر است اول مقاله دیجیتال مارکتینگ دقیقاً چیست را بخوانید بعد سراغ پاراگراف بعدی بروید.
دیجیتال مارکتر (بازاریاب دیجیتال) کیست؟
بهطور کلی دیجیتال مارکتر یا بازاریاب دیجیتال کسی است که از ابزارها و پلتفرمهای آنلاین برای رسیدن به مشتریان بالقوه یک کسبوکار استفاده میکند.
توانایی دیجیتال مارکترها فقط به طراحی و تدوین کمپینهای تبلیغاتی خلاصه نمیشود، بلکه یک بازاریاب دیجیتال حرفه ای میتواند با آنالیز مداوم کانالهای مختلف بازاریابی مثل اینستاگرام و … به برندها سر و شکل بدهد و کاری کند که حضور همیشگیشان در فضای آنلاین تضمین شود. پس تا اینجا متوجه شدیم که پاک شدن یا نشدن یک برند از خاطر مشتری به هنر دیجیتال مارکترها بستگی دارد.
حالا شاید برایتان سوال پیش آمده باشد که کار دیجیتال مارکترها چه فرقی با بازاریابان قدیمی یا بهاصطلاح سنتی دارد؟
ببینید هدف هر دوتا گروه در کل یکی است و هر دو گروه تلاش میکنند تا مسیر زیر را قدمبهقدم پیش بروند:
- کاری میکنند تا توجه مخاطب جلب شود
- با گرفتن اطلاعاتی از مخاطب فاصلهشان را کمتر و کمتر میکنند
- ارتباط را با بهکارگیری استراتژیهای مختلف حفظ میکنند
- محصول را به مخاطب نشان میدهند
- مخاطب را متقاعد میکنند تا خرید کند
- مشتری را به مشتری وفادار تبدیل میکنند
شش مرحله بالا در هرکدام از زیرشاخههای بازاریابی اتفاق میفتد؛ حالا برای اینکه موضوع واضحتر شود بیایید این مسیر را برای کاراکتر یک بازاریاب دیجیتال و یک بازاریاب تلفنی باهم مقایسه کنیم.
کاراکتر اول:
ساناز حسینی (بازاریاب تلفنی ابزار جوش وصال)
- در تماسهای اول، ساناز سعی میکند تا متوجه شود مغازهدار (آقای کریمی) از چه برندهایی خرید میکند تا سر فرصت در بین مکالمات آینده با گفتن مزیت رقابتی محصولاتش، توجه مخاطب را جلب کند.
- در یکی از تماسها متوجه صدای خنده کودکی میشود، آقای کریمی میگوید صدای نوهاش سامیار است. ساناز جایی یادداشت میکند تا در تماسهای بعدی حتماً حال سامیار را هم بپرسد.
- شماره موبایل آقای کریمی را میگیرد و از او اجازه میخواهد تا جشنوارهها را بهصورت اساماسی اطلاع بدهد.
- مشخصات کابلهای PVC و TPR را برای آقای کریمی توضیح میدهد و توصیه دوستانه خودش را هم ضمیمه میکند تا مغازهدار راحتتر انتخاب کند.
- با ارائه اسامی مشتریهایی که در شهر آقای کریمی از شرکت وصال خرید میکنند، مغازهدار چند حلقه کابل جوش بهعنوان نمونه میخرد.
- بعد از اینکه آقای کریمی کابل جوش را خرید، دیگر مسیر برای شرکت وصال باز شده است. پس ساناز سعی میکند تا بهمرور دیگر محصولات را هم به او بفروشد و نگذارد مشتری حتی برای خرید یک انبر کوچک پیش رقبا برود.
کارکتر دوم:
مینا سلیمانی (دیجیتال مارکتر پوشاک بچگانه قنداق)
- با استفاده از تبلیغات کلیکی مخاطب را به سایت قنداق میکشاند.
- با وعده استفاده از «کد تخفیف اولین خرید» از مخاطب میخواهد که در سایت ثبتنام کند.
- تخفیفها و محصولات جدید را از طریق پنل اساماس ارسال میکند.
- لینک اینستاگرام یا دیگر شبکههای اجتماعی را برای مخاطب میفرستد تا محصول را ببیند.
- در پستها و استوریها وجه تمایز قنداق را با سایر برندها نشان میدهد، مثلاً اسلایدهایی در مورد بیماریهای پوستی کودکان و ارتباطش با پارچه لباس میگذارد و از جنس پارچه پوشاک قنداق میگوید.
- بعد از اینکه محصولی فروش رفت سعی میکند تا دیگر محصولات را هم به مخاطب معرفی کند و حتی در نمونههایی با ارائه پرشسنامه آنلاین نشان میدهد که چقدر «رضایت از خرید» برای برند قنداق اهمیت دارد.
خب ما با بررسی این دوتا کارکتر متوجه شدیم که مسیر و هدفها در مجموع یکی است، اما نه کاملاً! اما نه دقیقاً! توجه داشته باشید که تفاوتهای مهمی این وسط وجود دارد. چه تفاوتهایی؟
مثلاً اینکه دیجیتال مارکترها میتوانند بهلطف ابزارهایی مثل گوگل آنالیتیکس که در ادامه بیشتر در موردش میگویم، اطلاعات بهدردبخوری را در زمان کوتاهتری بهدست بیاورند و بهعلاوه به جامعه بزرگتری هم دسترسی داشته باشند. بهغیراز این مورد، شما میتوانید در بازاریابی دیجیتال نتایج را با عدد و رقم و بهصورت دقیق تحلیل کنید، این درحالی است که مثلاً در بازاریابی سنتی نمیدانید چند نفر بیلبوردی را که در بزرگراه صدر نصب کردید دیدهاند.
حالا که ما فهمیدیم بازاریابی دیجیتال کیست و چه نقش مهمی در سازمان دارد پس وقتش رسیده برویم ببینیم چه مهارتهایی باید داشته باشد.
مهارتهای یک دیجیتال مارکتر که باید بلد باشید
اگر تابهحال آگهیهای استخدام سایت جابینجا یا جابویژن را چک کرده باشید، حتماً دیدید که کارفرماها مهارتهای موردنیاز برای هر پوزیشن را در دو دسته مهارتهای نرم و مهارتهای سخت تقسیمبندی میکنند.
مهارتهای نرم همان ویژگیهای شخصیتی شماست که باید برای خوب ظاهر شدن در شغل موردنظرتان آنها را پرورش دهید؛ مثلاً اگر میخواهید دیجیتال مارکتر شوید مهمترین مهارتهای نرمی که از شما میخواهند این سه مورد است:
- روحیه همکاری تیمی داشته باشید (چون قرار است مدام با بچههای محتوا، سوشال، سئو و … تعامل داشته باشید.)
- نحوه ارتباط برقرار کردن با آدمهای مختلف را بلد باشید (توجه داشته باشید درست است که کار شما قرار است آنلاین باشد، اما بههرحال آدمها همان آدمها هستند، پس باید بتوانید پیام برند را جوری به گوش مخاطب برسانید که زبان شما را بفهمد و بهاصطلاح جواب سلامتان را بدهد.)
- مولتی تسک باشید (مولتی تسک بودن یعنی اینکه بتوانید همزمان چند کار را باهم انجام دهید یا مدیریت کنید، مثلاً هم باید حواستان به پست اینستاگرام باشد، هم وضعیت بلاگ را زیر نظر بگیرید و …)
غیر از موارد بالا بهتر است همیشه و همیشه دنبال یادگیری باشید و خودتان را بهروز نگه دارید، چراکه الگوریتمهای گوگل مرتب آپدیت میشوند و هرروز ابزارهای جدیدی برای آنالیز داده به کسبوکارها معرفی میشود. پس شما بهعنوان یک دیجیتال مارکتر باید اولین نفری باشید که این ابزارها را تست میکند و به بقیه معرفی میکند.
در کنار همه این موارد که گفتم، اگر خلاق هم باشید که دیگر نور علی نور میشود و به این ترتیب استراتژیها و راهحلهای تبلیغاتیتان یک سر و گردن از بقیه بالاتر است.
خب حالا برویم سراغ لیست مهارتهای سخت در ادامه مهمترین مهارتهای یک بازاریابی دیجیتال که باید بلد باشید را میخوانید. اگر درباره هرکدام سوالی برایتان پیش آمد در کامنتها بپرسید تا بیشتر راهنماییتان کنیم.
مهارت اول: جستجوی حرفهای در گوگل را یاد بگیرید
همانطور که در بالا گفتم شغل دیجیتال مارکتر، شغلی نیست که بتوانید صرفاً با دانش قبلی در آن دوام بیاورید. برای موفق شدن و نتیجه گرفتن در این شغل باید آدم دستبهسِرچی باشید و هرروز مطالب و راهکارهای جدید را دنبال کنید.
حتما بخوانید: نوشتن عناوین مناسب برای یک سئوی قدرتمند
برای اینکه بتوانید با یک جستجو جواب سوالتان را بفهمید و وقتتان هدر نرود، لازم است جستجوی حرفهای در گوگل و یا حتی نحوه سوال پرسیدن از چتباتها را یاد بگیرید. توجه داشته باشید که در حین مکالمه با چتجیپیتی هم این موضوع خیلی اهمیت دارد که بدانید چه سوالی ازش بپرسید تا جواب مناسب و درستی به شما بدهد. پس، از این نکته مهم غافل نشوید؛ برای شروع مقالهای را که در بالا لینک کردم مطالعه کنید.
مهارت دوم: با جادوی محتوا و بازاریابی محتوایی آشنا باشید
بهعنوان یک دیجیتال مارکتر باید بهتر از هرکسی بدانید که هسته هر کمپینی، کانتنت یا محتوایش است. پس بهتر است اول این هسته به درستی و بر اساس هدفی که از قبل تعریف شده در زمین کاشته شود تا در مسیرِ شاخ و برگها به میوه و نتیجه برسیم.
البته همیشه لازم نیست استراتژی محتوا را شما بنویسید یا تقویم را شما ببندید، اما بهطور کلی باید نسبت به انواع محتوا، لحن برند و اینکه در چه کانالی چه محتوایی گذاشته شود، شناخت داشته باشید.
در صفحه «آموزش رایگان بازاریابی محتوا» میتوانید آموزشهای حرفهای و گام به گام درباره این موضوع بخوانید.
مهارت سوم: از تکنیکهای سئو سر دربیاورید
برای اینکه بتوانید در موتورهای جستجو، رقبایتان را پشتسر بگذارید و به لینک یک برسید، ناچارید از انواع تکنیکهای سئو استفاده کنید. البته همانطور که بالاتر هم گفتم الگوریتمهای گوگل دائماً در حال تغییرند، پس این طبیعیست که قوانین و قواعد سئو بهمرور تغییر کند. اگر میخواهید در جلسات گروهی حرفی برای گفتن داشته باشید و از آن مهمتر، زبان کارشناسهای سئوی تیمتان را متوجه شوید باید مرتب دانشتان را در این زمینه بهروز کنید.
مهارت چهارم: بازاریابی ایمیلی و پیامکی بدانید
در هر صنفی که کار کنید بسته به نوع بیزینس و پرسونای مخاطبتان، میتوانید برای معرفی کالا و درنهایت جذب مشتری از بازاریابی ایمیلی یا پیامکی و یا هردو استفاده کنید. ناگفته نماند که ایمیل مارکتینگ و اساماس مارکتینگ ارزانترین روشهای بازاریابی و تبلیغات به حساب میآیند و شما باید در سِمت یک دیجیتال مارکتر به جیب کارفرما هم فکر کنید! پس اصول ارسال پیام، نحوه نوشتن آن و کار کردن با پیامرسانهای انبوه را بلد باشید.
مهارت پنجم: از کاربرد گوگل ادز باخبر باشید
گوگل ادز یکجور ابزار برای تبلیغ کردن است، آنهم نه هر تبلیغی. با تبلیغات گوگل شما میتوانید بودجه کسبوکار موردنظرتان را در زمان درست و در جای درست خرج کنید و به بیراهه نروید. حالا ادز چطور کار میکند؟ با استفاده از تبلیغات گوگل، صفحات مختلف سایتتان به یک بازه سنی مشخص، جنسیت مشخص، کسانی که در یک کشور خاص زندگی میکنند و کسانی که یک عبارت کلیدی مشخص را سرچ میکنند نشان داده میشود و به اینصورت ترافیک پُرملاتی بهسمت سایتتان هدایت میشود.
اگر میخواهید بیشتر با سازوکار گوگلادز آشنا شوید، پیشنهاد میکنم در صفحه اصلی بلاگ سایت ما، کلمه گول ادز را سرچ کنید و یا به صفحه «آموزش رایگان گوگل ادز» در آکادمی سایت ما سر بزنید.
مهارت ششم: بدانید تبلیغات کلیکی چیست
رسالت اول و آخر دیجیتال مارکترها گرفتن کلیک است؛ هرچه بتوانید بیشتر کلیک بگیرید هم پرچمتان بالاتر میرود هم حقوقتان. تبلیغات کلیکی دوپینگی است که میتوانید بهوسیله آن کلیکهای سایتتان را چند برابر کنید، مشتریهای بیشتری را برای خرید محصولاتتان قانع کنید و بهسمت سبد خرید بکشانید.
بهتر است بدانید که تبلیغات کلیکی انواع و اقسام متفاوتی دارد و در سایتهای مختلفی هم نمایش داده میشود؛ ازآنجایی که این مقاله درباره تبلیغات کلیکی نیست و ممکن است بیشازحد کشدار شود من از توضیح اضافی در اینباره معذورم. پس اگر مایلید از جزییات این روش تبلیغاتی سر دربیاورید مطلب تبلیغات کلیکی چیست را بخوانید.
مهارت هفتم: نحوه تدوین استراتژی کمپین تبلیغاتی را بلد باشید
یک کمپین تبلیغاتی از شروع و ایدهپردازی تا اجرا و ثبت بازخورد، مراحل متفاوتی دارد؛ اگر قرار است شما در آینده شغل دیجیتال مارکتر را انتخاب کنید، باید با این پروسه بهطور کامل آشنا باشید تا از اتلاف وقت خودتان و همکارانتان و همینطور هدر دادن هزینه سازمان جلوگیری کنید.
توجه داشته باشید که از بین تمام چیزهایی که تا الان بهعنوان مهارت بازاریاب دیجیتال گفتم مهمترین توانایی شما باید تدوین استراتژی بر اساس هدفهای از قبل مشخصشده شرکت باشد. چرا؟ چون از شما انتظار دارند بتوانید از بالا به فرآیند انجام کارها نظارت کنید و دورنمای کلی از آن چیزی که قرار است در کمپینها اتفاق بیفتد داشته باشید. بقیه اعضا هم در طول مسیر به شما کمک میکنند تا با برگزاری جلسات ایدهپردازی، تیم creative و دیزاین بتوانند خروجی نهایی را جوری طراحی کنند که پیام برند به درستی به مخاطب منتقل شود.
مهارت هشتم: روی شبکههای اجتماعی مختلف تسلط داشته باشید
یادتان است که اولِ این مطلب از کانالهایی صحبت کردیم که دیجیتالمارکترها باید آنها را شناسایی و تست کنند؟ شبکههای اجتماعی مختلف مثل اینستاگرام، فیسبوک، توییتر، تلگرام و … هرکدام یکجور کانال برای ارتباط برقرار کردن با مخاطبهایتان به حساب میآیند. شما باید با داشتن دانش کافی از این فضاها، اولاً تشخیص دهید که فعالیت در این پلتفرمها بهدرد بیزینس شما میخورد یا نه، و بعد بروید سراغ تدوین استراتژی مناسب و درست کردن تقویم محتوایی. البته این را بگویم که همیشه هم نوشتن برنامه برای انتشار محتوای سوشال از وظایف دیجیتال مارکتر نیست و ممکن است به تیم سوشال واگذار شود؛ اما شما باید برای بررسی و تحلیل روشهای تبلیغاتی انتخابشده به انواع شبکههای اجتماعی تسلط کافی داشته باشید.
برای به دست آوردن اطلاعات کامل از سوشال و پلتفرمهایی که باید بلد باشید به صفحه آموزش شبکههای اجتماعی بروید.
مهارت نهم: از سناریونویسی و مراحل ساخت ویدیو سر دربیاورید
کپیرایتینگ فقط به نوشتن تیتر خلاصه نمیشود، اکثر ویدیوهایی که در اینستاگرام میبینید چه آموزشی و چه تبلیغاتی، بر اساس یک سناریوی اولیهای ساخته شدهاند. یکی از مهارتهای دیجیتال مارکتر این است که با نحوه نوشتن سناریو و چگونگی ساخت ویدیو آشنا باشد تا بتواند درست و اصولی با کپیرایترها، تیم فیلمبرداری و تدوین ارتباط برقرار کند و خروجی کار را از نظر میزان اثربخش بودن با سنجههایی که از قبل در نظر گرفته شده بررسی کند.
حتما بخوانید: نفرینی به نام “اینجا کلیک کنید”
مهارت دهم: کار با ابزارهای تحلیل و آنالیز را یاد بگیرید
هر کمپینی هرچقدر هم که خوب و خلاق باشد اگر نتواند تارگتهایی که برایش تعیین شده را بزند چه فایدهای دارد؟ برای اینکه بتوانید متوجه شوید کمپینی که راهاندازی کردید به اهداف سازمانی رسیده است یا نه، باید با استفاده از ابزارهای آنالیز و تحلیل، تغییراتی که در ورودیها و خروجیها ایجاد شده را اندازه بگیرید. هرکدام از کانالهای بازاریابی دیجیتال مثل سایت، سوشال مدیا و … ابزار مخصوص به خودشان را برای تحلیل دادهها دارند. مثلاً برای تحلیل آمار بازدید سایت سرچ کنسول و برای تحلیل میزان محصولات فروشرفته آنالیتیکس مناسب است.
اگر میخواهید یک دیجیتال مارکتر حرفه ای باشید باید به تمام ابزارهای تحلیلی موردنیاز مسلط باشید. در ادامه من لیستی از پرکاربردترین ابزارها را که بیشتر از بقیه بهکارتان میآید، نوشتهام:
- سرچ کنسول
- گوگل آنالیتیکس
- گوگل تگمنیجر
- Kwfinder (ابزاری برای تحقیق کلمات کلیدی)
- Semrush (بررسی رتبه سایت در کلمات کلیدی مختلف، بررسی اعتبار کلی دامنه یا صفحهای خاص از سایت شما، بررسی سئو On-Page و …)
- Ahref (ابزاری برای تحلیل بکلینکهای سایت خودتان و رقبا)
- Sender (سرویس ارسال ایمیل)
- Hotjar (ابزاری برای رصد رفتار کاربران در سایت)
- Socialblade (ابزار تحلیل شبکههای اجتماعی)
- Gtmetrix (برای بررسی سرعت سایت)
- Google Data Studio (ابزار گزارشدهی با قابلیت اتصال به آنالیتیکس)
- ترلو (برای مدیریت تسکها و پروژههای مختلف)
- Yoast SEO (افزونهای برای بررسی مطالب سایت از نظر سئو)
تعدادی از ابزارهای بالا جایگزینهایی هم دارند که میتوانید درصورتی که به بعضی از آنها دسترسی نداشتید یا از محیط کاربریشان خوشتان نیامد؛ بهسراغ گزینههای بعدی بروید. برای اینکه از لیست جایگزینها هم باخبر شوید پیشنهاد میکنم مطلب بهترین ابزارهای دیجیتال مارکتینگ را هم نگاهی بیندازید.
خب! حالا که با تمام مهارتهای یک دیجیتال مارکتر 5ستاره آشنا شدیم، برویم ببینیم که کارفرماها از جان دیجیتال مارکترها چه میخواهند؟
وظایف یک بازاریاب دیجیتال چیست؟
بیایید نگاهی به دو مورد از آگهیهای استخدام کارشناس دیجیتال مارکتینگ در سایتهای کاریابی بیندازیم تا ببینیم توقعها در چه حد است.
آگهی اول
آگهی دوم
همانطور که دیدید این دوتا شرکت، وظایف متفاوتی را از دیجیتال مارکتر مدنظرشان انتظار دارند. حالا تکلیف ما چیست؟ بالاخره برویم فتوشاپ یاد بگیریم یا سرچ کنسول؟
ببینید، چه بخواهیم چه نخواهیم بازه کارهایی که از دیجیتال مارکترها توقع دارند متغیر است، مثلاً استارتآپها و شرکتهای کوچک معمولاً دنبال یکنفر میگردند که بتواند همزمان چندتا کار مختلف را انجام بدهد؛ هم عکسها را ادیت کند، هم اینستاگرام را رصد کند، هم اگر نیاز باشد گوشی را دستش بگیرد و برای شبکههای اجتماعی ویدیو بسازد.
اما شرکتهای بزرگتر ازآنجایی که خودشان تیمهای تولید محتوا، سوشال، سئو و … دارند، از دیجیتال مارکترها همان کار اصلیشان یعنی تدوین استراتژی، تحلیل کمپینها و فعالیتهای مرتبط را میخواهند و ادیت و فیلمبرداری را به اشخاص دیگری واگذار میکنند.
حالا توصیه من برای تازهکارها و کسانی که سابقه کار کافی در این زمینه ندارند این است که برای شروع، کار کردن با اپهای پرکاربرد ادیت عکس و ویدیو را یاد بگیرند تا بهاصطلاح تسکهایشان روی زمین نماند. بعد اگر دیدند لازم شد، سراغ یادگیری فتوشاپ و پریمیر هم بروند.
حقوق دیجیتال مارکترها چقدر است؟
الان که داشتم آگهیها را نگاه میکردم (یعنی در خرداد سال 1402) حقوق کارشناس دیجیتال مارکتینگ از چیزی حولوحوش 10 میلیون تومان شروع میشود تا حدود 20 میلیون تومان. مسلماً این تفاوت مبلغ برمیگردد به سابقه کار و میزان مهارتی که از شما میخواهند؛ بنابراین هرچقدر بتوانید روی مهارتهایتان کار کنید و پروژههای موفقی را در رزومهتان بگنجانید، احتمالش بیشتر است که بتوانید حقوق بیشتری هم بگیرید.
و در آخر اینکه اگر بتوانید بهعنوان مدیر دیجیتال مارکتینگ، جایی استخدام شوید؛ میزان حقوق دریافتیتان جزیی از بازه 20 تا 45 میلیون تومان میشود.
حالا چطور دیجیتال مارکتر شویم؟ بگو از کجا شروع کنیم؟
برای اینکه دیجیتال مارکتر شوید و مهارتهایی که بالا گفتیم را یاد بگیرید، 4 راه پیشرویتان قرار دارد:
- بهصورت خودخوان دانش خودتان را بالا ببرید
- در دورههای آموزشی ثبتنام کنید
- کارآموز دیجیتال مارکتینگ شوید
- همه موارد بالا
اگر میخواهید خودخوان یاد بگیرید، باید زمان زیادی را صرف کنید و آهسته و پیوسته پیش بروید تا کمکم با مطالعه بلاگهایی مثل بلاگ سایت ما و یا اگر زبانتان خوب باشد بلاگ، Moz HubSpot ،searchenginejournal
Neil Patel و … بتوانید بهعنوان یک دیجیتال مارکتر، حرفهایی برای گفتن داشته باشید. اما اگر میخواهید از تجربه دیگران استفاده کنید، نتایج پروژههای واقعی را از نزدیک ببینید و خودتان هم زیر نظر منتور یا مدرس دوره روی یک پروژه واقعی کار کنید؛ پیشنهاد من این است که در دوره آموزشی دیجیتال مارکتینگ شرکت کنید.
حتما بخوانید: نقد و بررسی بهترین میکروفون برای تولید محتوا | Boya M1
ما خودمان در سایت ما همچین دورهای را برگزار میکنیم، اگر خواستید میتوانید همین حالا وارد صفحه دوره آموزش دیجیتال مارکتینگ سایت ما شوید و سرفصلها را بررسی کنید. اما بهطور کلی باید به شما بگویم چه خواستید در دوره ما ثبتنام کنید چه هر دوره دیگری، حتماً و حتماً سوابق مدرس را چک کنید. مثلاً ببینید که اصلاً تا الان کسبوکاری داشته؟ در کدام شرکتها کار کرده است؟ چه دستاوردهایی داشته؟ آیا دورهای که ارائه میکند پروژهمحور است یا صرفاً یکسری بدیهیات و مباحث تئوری را کنار هم میچیند و میرود؟
اگر پاسخ سوالهای بالا را در نظر نگیرید، به احتمال خیلی زیاد در آخر دوره پشیمان میشوید و تجربه و دانش خاصی هم عایدتان نمیشود؛ پس در این مورد هوشیار باشید.
خب برویم سراغ مورد سوم یعنی کارآموزی دیجیتال مارکتینگ، اگر همین حالا سایت جابینجا یا جابویژن را باز کنید شرکتهای متنوعی را میبینید که دنبال کارآموز دیجیتال مارکتینگ میگردند. اگر در این زمینه صفرِ صفر هم باشید، بهنظرم اصلاً نترسید؛ رزومهای برای خودتان دستوپا کنید و به همه این سازمانها بفرستید. فقط این را بخاطر داشته باشید که شما بهعنوان کارآموز وارد این شرکتها میشوید پس باید توقع خودتان را پایین بیاورید؛ چراکه حتی ممکن است تا 6 ماه اول حقوقی به حسابتان واریز نشود.
راه دیگرتان برای یادگیری دیجیتال مارکتینگ این است که هر سه تا مورد یا دو مورد از سه مورد بالا را بهصورت ترکیبی پیش ببرید.
خب! بهعنوان پایانبندی این مقاله، اگر موافق باشید برویم آینده دیجیتال مارکترها را هم بررسی کنیم و بعد مطلب را ببندیم.
طالعبینی دیجیتال مارکترها
با توجه به اینکه قرار نیست هیچوقت گوشی از دست مردم بیفتد، پس روزبهروز شرکتها و کارفرماهای بیشتری به این نتیجه میرسند که جای یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ در کسبوکارشان خالی است. پس شما از این نظر خیالتان راحت باشد که کار همیشه برایتان وجود دارد؛ فقط ممکن است مثلاً این شبکه اجتماعی برود، آن یکی جایش را بگیرد، اما کسی که همچنان استوار و برقرار باقی خواهد ماند شما هستید 🙂 البته به شرط اینکه مرتب خودتان را بهروز نگه دارید و از ابزارها و الگوریتمهای جدید بیخبر نمانید. امیدواریم که بتوانید بهعنوان یک دیجیتال مارکتر به چیزهایی که میخواهید برسید. در رابطه با مقاله هم اگر فکر میکنید هنوز سوالی وجود دارد که ما پاسخ ندادیم، کامنت بگذارید تا در بهروزرسانیهای بعدی، مطلب را اصلاح کنیم.