بگذارید قبل از اینکه به سراغ تعریف بازاریابی چریکی (یا همان بازاریابی پارتیزانی) برویم، یک داستان را برای شما روایت کنیم:
سرقت تلفن همراه یکی از مشکلات اصلی در رومانیا است. در حقیقت، آمار نشان میدهد که هر دو دقیقه، یک گوشی موبایل در این کشور دزدیده میشود. البته، مردم این کشور میتوانند گوشیهای خود را در مقابل سرقت بیمه کنند، اما بسیاری فکر میکنند که نیازی به این کار ندارند. برای حل این مساله، یکی از این شرکتهای بیمه به نام وودافون، کیفقاپهایی را استخدام کرد تا اهمیّت بیمه شدن گوشی را جدیتر به مردم نشان دهد – البته نه با دزدیدن گوشی آنها، بلکه با انداختن تراکتهایی در کیف و جیبشان که روی آنها نوشته بود “دزدیدن گوشی شما ساده است. تلفن خود را در وودافون بیمه کنید.”
هر چند این، یک تاکنیک غیر متعارف تبلیغاتی بود، اما مطمئناً توانست توجه مخاطبان خود را بدست آورد و شرکت وودافون را شناختهتر کند. چرا؟ چون مخاطبان از این روش تبلیغاتی وودافون غافلگیر میشدند و احتمال اینکه گوشی خود را بیمه کنند افزایش مییافت. به علاوه، به احتمال زیاد این داستان را برای دوستان خود نقل میکردند. این اساس بازاریابی چریکی است. استراتژیهایی که از مدلهای سنتی بازاریابی پیروی نمیکنند و مخاطبان را به روشهای غیر عادیتر تحت تاثیر قرار میدهند.
بازاریابی پارتیزانی چیست؟
بازاریابی پارتیزانی یا بازاریابی چریکی که در انگلیسی به نام گوریلا مارکتینگ (Guerrilla Marketing) شناخته میشود، یک استراتژی تبلیغاتی نامتعارف است که سعی میکند با حداقل هزینه مالی، بیشترین بازخورد را داشته باشد. اما چقدر کم هزینه؟ خب، آنقدری کم هزینه که در ادبیاتِ مدیریت بازاریابی، از بازاریابی چریکی به عنوان بازاریابی بدون هزینه (مالی) نیز نام برده میشود. چرا؟ چون از شما دعوت میکند که وقت، انرژی و (به خصوص) تخیل خود را صرف تبلیغات کنید و فقط با پول به دنبال جذب مخاطب نباشید.
اساس بازاریابی چریکی، همانگونه که از نام آن پیداست، مشابه تاکتیک جنگ چریکی (یا گوریلا وارفر) است. همان گونه که حتماً میدانید، سربازها در جنگهای چریکی یا نامنظم، از حرکات غیرقابلپیشبینی و غافلگیرکننده برای شکست دشمن استفاده میکنند. برای مثال، در مسیر حرکت نیروهای دشمن، کمین مینشینند یا در نیمهشب، به اردوگاه دشمن شبیخون میزنند.
بازاریابی پارتیزانی برای اولین بار در سال 1984 و با یک کتاب ساده به قلم لِویسون به جهان معرفی شد. اما در حال حاضر بیش از 35 کتاب، یک اتحادیه، یک سایت غنی با خبرنامه، فایلهای صوتی تصویری بسیار، سازمانی مشاورهای، ستونهایی در روزنامههای بین المللی، مجلات، اینترنت و همایشها و سمینارهای مختلف در بسیاری از کشورها در مورد این روش بازاریابی و نمونههای مختلف آن وجود دارد و البته همچنان منابع آن با سرعت بالایی در حال رشد و گسترش است.
جی کانرد لویسون، پدر بازاریابی چریکی، این استراتژی را اینگونه توصیف میکند:
روحیه و ماهیّت بازاریابی چریکی همواره یک چیز است: دستیابی به هدفهای متعارف مانند سود و جلب رضایت مخاطب، با استفاده از روشهای غیر متعارف و با سرمایهگذاری بر روی انرژی، به جای پول.
چرا بازاریابی چریکی تا این حد موفق بوده است؟
حال شاید بپرسید که چرا بازاریابی چریکی تا این حد مورد توجه کسب و کارهای کوچک (و البته بزرگ) قرار گرفته است. دلایل بسیاری میتوان برای محبوبیت این روش بازاریابی پیدا کرد.
همانطور که دیدیم، بازاریابی چریکی به راحتی قابل پیادهسازی بوده و هزینه مالی آن بسیار پایین است. با اینحال، میتواند یک تاثیر قابل توجه در مخاطب داشته باشد و برند را به شکلی جذاب و خلاقانه به مشتری معرفی نماید. دقیقاً به خاطر همین ویژگیها بوده که این روش بازاریابی، تا به امروز، توانسته موفقیتهای بسیاری را برای کسب و کارهای کوچک در جای جای دنیا به همراه داشته باشد.
البته شکی نیست که شرایط فعلی اقتصاد جهانی نیز در محبوبیت بازاریابی چریکی نقشی موثر داشته است. هزینههای تکنولوژی روز به روز کاسته میشود و محبوبیت آن، روز به روز، افزوده. دولتها نیز در حال ارائه تسهیلات بیشتر به کسب و کارهای کوچک هستند تا فرصت رشد آنها را فراهم کنند و از آن طرف، قوانین بیشتری برای کسب و کارهای بزرگ وضع میکنند. نکته آخر اینکه آگاهی مردم در حال رشد است و دیگر کمتر از قبل گول نام برندها را میخورند. نتیجه تمام این موارد آن بوده که فرصت بیسابقهای برای ترقی کسب و کارهای کوچک به وجود آید و شاهد افزایش تصاعدی تعداد آنها باشیم.
البته نباید فقط قسمت خوب ماجرا را ببینیم. درست است که کسب و کارهای کوچک در سالهای اخیر بیشتر شدهاند، اما بسیاری از همین کسب و کارهای کوچک، به دلیل عدم بازاریابی درست بود، با شکست روبرو شدهاند. در چنین شرایطی، بازاریابی چریکی همچون یک فرشته نجات برای کسب و کارهای کوچک بوده و به عنوان یک روش قابل فهم و ساده، توانسته یک فرصت رقابتی عالی را در اختیار این تجارتها قرار دهد. راهکار کم هزینۀ آنها، در دنیایی پر هزینه و یک روش بازاریابی ساده، در دنیایی پیچیده و سردرگم.
تاریخچه بازاریابی پارتیزانی
پیشینۀ بازاریابی را میتوان تا چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح تعقیب کرد. یعنی زمانی که اولین مصریها از پاپیروس برای نوشتن پیامهای تبلیغاتی و پوسترهای دیواری استفاده کردند. در حقیقت، چیزی که ما به عنوان تبلیغات سنتی میشناسیم، به تدریج و طی قرنها کامل شده است. با اینحال، زمان شکفتن آن به اوایل قرن نوزده میلادی برمیگردد.
حتما بخوانید: بازاریابی تلفنی چیست و چگونه در آن موفق شویم؟
در آن سالها، هدف اصلی تبلیغات به تدریج از درگیر کردن مخاطب و سرگرم کردن او، به سمت ارائه اطلاعات در مورد محصول و خدمات یک شرکت حرکت میکرد. این موضوع آنقدر جدی شده بود که در دهه شصت، کمپینهای تبلیغاتی صرفاً بر تبلیغات سنگین رادیویی، چاپی و تلویزیونی تمرکز کرده بودند و آژانسهای تبلیغاتی سنتی صرفاً قصد داشتند مشتریان را مجاب به خرید کنند. و طبیعتا… مردم از این وضع خسته شده بودند. زمان تغییر فرا رسیده بود.
در 1984، بازاریابی به نام جی کانرد لویسون، عبارت “بازاریابی چریکی” را در کتابی با همین عنوان معرفی کرد. لویسون در این کتاب، روشهای جالبی برای مقابله با روشهای سنتی بازاریابی را ارائه داد که بر آنها نام بازاریابی چریکی را گذاشته بود. او هدف اصلی بازاریابی چریکی را، پیادهسازی تبلیغات نامتعارف با کمترین بودجه ممکن و کسب اطمینان از دریافت بیشترین بازخورد ممکن تعریف کرد. از نظر لویسون، کمپینهای تبلیغاتی باید شوکه کننده، منحصر به فرد، زیرکانه و حتی گستاخانه باشند.
این روش، در جهان پر خرج بازاریابی سنتی، راهکاری عالی برای بقا به کسب و کارهای کوچک ارائه میداد. در نتیجه، بسیاری از این تجارتها به تدریح به این روش روی آوردند و در نتیجه، تفکر و نگاهی کاملاً جدید نسبت به بازاریابی پیدا کردند.
بازاریابی پارتیزانی به درد چه کسب و کار هایی می خورد؟
همانطور که دیدیم، هدف اصلی بازاریابی پارتیزانی آن کسب و کارهای کوچکی بودند که به دنبال روشهای ساده و کم خرج برای جذب مخاطب هستند. اما این نوع از بازاریابی لزوماً منحصر به تجارتهای کوچک نیست و تا به حال، بسیاری از برندهای تجاری بزرگ نیز با موفقیّت از آن استفاده کردهاند.
در ادامه به بررسی روشهای بکارگیری این نوع بازاریابی هم برای کسب و کارهای کوچک، و هم بزرگ خواهیم پرداخت.
کسب و کارهای کوچک چگونه از بازاریابی چریکی استفاده میکنند
بازاریابی پارتیزانی شاید انتخاب درستی برای تجارت کوچک شما باشد. میپرسید چرا؟ وقتی که این روش بازاریابی به درستی پیاده شود معمولا با هزینه کم و دسترسی بالا به مخاطبان موردنظر همراه است. این روش همچنین راهی مناسب برای متفاوت جلوه دادن شرکت شما در میان رقباست چرا که شما به عنوان شرکتی خلاق و متفاوت در ذهن مخاطبان خود جای میگیرید و این به اعتبار تجاری شما کمک بسزایی میکند. متخصصان بازاریابی در رابطه با بازاریابی پارتیزانی خوب میگویند:
یکی از نمونههای معروف بازاریابی چریکی در کسب و کارهای کوچک پروژه ویچ بلایر (The Witch Blair Project) میباشد که توسط چند فارغ التحصیل فیلم سازی از دانشگاه فلوریدا با بودجهای کم و یک دوربین انجام شد.
آنها وبسایتی را طراحی کردند و در آن این شعار را نوشتند:
در اکتبر سال 1994، سه دانشجوی فیلم سازی که برای ساختن یک فیلم مستند به جنگلهای حوالی مریلند آمریکا رفته بودند ناپدید شدند. یک سال بعد، دوربین آنها پیدا شد.
پیش نمایشی که در شبکه براوو پخش شد توجه همه را به خود جلب کرد. تهیه کننده این برنامه از سازندگان این فیلم درخواست کرد که وبسایت جدیدی برای این فیلم طراحی کنند زیرا که تمرکز بازدید کنندگان سایت براوو از صفحه این فیلم باعث شده بود که برنامههای دیگر این شبکه کم تر به چشم بیایند.
کسب و کارهای بزرگ چگونه از بازاریابی چریکی استفاده میکنند
بازاریابی پارتیزانی اصالتا ایدهای بود که به کمک کسب و کارهای کوچک آمد اما این کسب و کارهای بزرگ را از استفاده کردن از این ایده باز نداشت. شرکتهای تجاری مختلف از بازاریابی چریکی به عنوان مکمل کمپینهای تبلیغاتی خود استفاده میکنند. برخی از بازاریابها اعتقاد دارند که وقتی برندهای معروف از بازاریابی چریکی استفاده میکنند، استراتژی آنها در حقیقت چریکی نیست چراکه این شرکتها از بودجه بالایی برخوردارند و همچنان در زمان انجام بازاریابی شرکت آنها معروف است.
استفاده از بازایابی چریکی برای کسب و کارهای بزرگ دارای ریسک زیادیست. در مواردی تبلیغات چریکی آنها میتواند شکست بخورد و به یک کابوس برای روابط عمومی این شرکتها تبدیل شود. تجارتهای کوچکتر میتوانند با خیال راحتتر به بازاریابی پارتیزانی بپردازند چرا که مردم زودتر شکست تبلیغاتی آنها را فراموش میکنند.
یک نمونه ناموفق از بازاریابی پارتیزانی به فیلم Aqua Teen Hunger Force از شبکه Cartoon Network برمیگردد که به یک وحشت درون شهری منجر شد. شرکت بازاریابی چریکی مربوط به این پروژه پلاکاردهای LED یکی از کاراکترهای این این فیلم را در سطح شهر به طور پراکنده نصب کردند. این پلاکاردها در روز خاموش ماندند و در شب روشن شدند به خاطر شباهت این پلاکاردها به بمب مردم در سطح شهر وحشت کردند.
حتما بخوانید: نگاهی کوتاه به 101 روش و استراتژی بازاریابی که حتماً باید بشناسید
این برنامه نفدهای موافق و مخالف زیادی را از متخصصان بازاریابی دریافت کرد و شرکت سازنده و شرکت بازاریاب این پروژه مجبور به پرداخت دو میلیون دولار جریمه شدند.
یک نمونه موفق بازاریابی چریکی مربوط میشود به شرکت کوکا کولا. این شرکت به کمک شرکت بازاریاب Definition 6 فیلم تبلیغاتی “ماشین خوشحالی” را طراحی کرد. در این ویدیو از یک دستگاه خرید اتوماتیک کوکا کولا که برای مشتریان خود بیشتر از یک نوشیدنی خنک میانداخت گرفته شده است. این کلیپ در دانشگاه سن جان در محله کویین نیویورک توسط پنج دوربین مخفی ضبط شده است.
این ویدیو به شکل ویروسی پخش شد و بیش از چهار و نیم میلیون نفر این کلیپ را در یوتیوب مشاهده کردند. این فیلم بیشترین نفوذ را در برزیل، مکزیک، ژاپن، و روسیه داشت.
تبلیغات چریکی و تاثیر آن در بازاریابی دیجیتال
اصول تبلیغات چریکی را میتوان در بازاریابی اینترنتی نیز پیادهسازی کرد. ما میتوانیم با یک هزینه کم، راهکارهایی پیدا کنیم که مخاطبان خود را غافلگیر کنیم و نام خود را در ذهن آنها حک کنیم. البته، برای این منظور بهتر است که شناخت درستی از فضای اینترنت پیدا کنیم و دقیقاً با ویژگیها، مزایا و معایب بازاریابی آنلاین آشنا باشیم. که این خود یک بحث کاملاً مفصل است و به پست جداگانه خود نیاز دارید. سعی میکنیم در آینده به سراغ این مبحث نیز برویم.
سخن آخر
درست است که بازاریابی چریکی در اکثر مواقع به کمک کسب و کارهای کوچک آمده است اما کسب و کارهای بزرگ نیز از این استراتژی بازاریابی استفاده کرده اند، اما اگر تصمیم به استفاده از این شیوه بازاریابی را دارید یک چیز را فراموش نکنید، اگر تمایل به ریسک پذیری ندارید بازاریابی چریکی برای شرکت شما مناسب نیست. از طرف دیگر با کمی خلاقیت می توانید با کمترین هزینه یک کمپین تبلیغاتی متمایز داشته باشید.
حتماً نظرات خود را در مورد بازاریابی چریکی و میزان تاثیرگذاری آن را از طریق بخش نظرات با ما در میان بگذارید.